جدول جو
جدول جو

معنی باج تپه - جستجوی لغت در جدول جو

باج تپه
(تَپْ پَ)
محلی در استرآباد، قرب فوجرد، شغال تپه. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 85)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَرْ رَ)
باغ یا قطعه زمین محصوری که در آن سبزی کارند. (لغت محلی گناباد، خراسان)
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ)
در ’مانائی’ جنوب دریاچۀ ارومیه که پادشاه ’هالدیا’ (خالدی) موسوم به ’منواش’ پس از تصرف ’پارسوا’ کتیبه ای در تاش تپه از خود باقی گذاشت. رجوع به تاریخ کرد تألیف رشید یاسمی ص 52 شود
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ)
قریه ای است بفاصله 5500 گزی شمال غرب زیارت خواجه سالار واقع در علاقۀ خمیاب مربوط بحکومت درجه 3 قرقین متعلق بحکومت کلان شبرغان ولایت مزارشریف. موقعیت آن بین خط 66 درجه و 3 دقیقۀ طول البلد شرقی و خط 37 درجه و 25 دقیقه و 13 ثانیۀ عرض البلد شمالی میباشد. (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2)
لغت نامه دهخدا
(تَپْپَ / پِ)
دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندواب شهرستان مراغه واقع در 19هزارگزی شمال باختری میان دوآب و 12هزارگزی شمال شوسۀ میاندوآب به مهاباد. جلگه و معتدل و مالاریایی و دارای 341 تن سکنه است. آب آن از سیمین رود، محصول آنجا غلات و چغندر و شغل اهالی آن زراعت، صنایع دستی مردم آنجا گلیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ / پِ)
دهی از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه. دارای 526 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات، حبوبات، پنبه، چغندر و کشمش است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ تَ پِ)
دهی است از بخش سنجابی کرمانشاه. واقع در 4000گزی جنوب خاوری کوزران و کنار راه فرعی کوزران به چهارزیر و موقع جغرافیائی آن دشت و سردسیر است. سکنۀ آن 164 تن میباشد. آب آن از چاه و محصول آن غلات و حبوبات دیم، لبنیات وشغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. تابستان اتومبیل می توان برد. زمستان اکثر برای تعلیف احشام به گرمسیر حدود نفت شاه میروند. از آثار ابنیۀ قدیم تپه ای دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گَ جِ)
دهی از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان که در 3000گزی شمال خاوری قصبۀ بهار و 1000گزی خاوری راه فرعی بهار به لالجین واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 730تن است. آب آن از چشمه و قنات و چاه تأمین می شود. محصول آن غلات، حبوبات و صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی و راه آن در تابستان اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از با تره
تصویر با تره
دف دایره
فرهنگ لغت هوشیار
تپه ای باستانی در شمالالنگ کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی
از تپه های تاریخی ناحیه ی غرب گرگان
فرهنگ گویش مازندرانی
از تپه های باستانی در شمال روستای یساقی کردکوی که مربوط
فرهنگ گویش مازندرانی
تپه ای قدیمی در حوالی قره تپه ی بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
پستی و بلندی، تپه و چاله
فرهنگ گویش مازندرانی
قطره آب، مجازا به معنی ناپدید شدن کسی یا چیزی
فرهنگ گویش مازندرانی
در مسیر باد در جریان باد
فرهنگ گویش مازندرانی